در آيينه مي افتاد وقتي که باد مي آمد و آشفته ام ميکرد، وقتي که غروب ميرفت و نا تمام ميماندم، در آيينه مي افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آيينه مي افتاد. (فروغ فرخزاد)
------------------
گر جفاي روزگار تکه کند قلب مرا، روي هر تکه نويسم اسم زيباي تو را.
------------------
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نيست، من به تو جان ميسپارم، دل که قابلدار نيست...
------------------
زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...
------------------
رفتم خياطي دادم همه ساسونهاي دلم رو بشکافه، آخه خيلي دلم برات تنگ شده...
------------------
بيشتر آدم ها زماني نا اميد ميشوند که چيزي به موفقيتشون نمونده . . .
------------------
عزيز دلم جدائي مکن / جهان کوچکيست ، بي وفائي مکن
ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گريه کردم ، عاشق آزاري مکن . . .
------------------
راز دل با يار محرم هم نبايد باز گفت / روزي آن محرم اگر بيگانه شد تکليف چيست ؟
------------------
يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت
اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت
عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
------------------
من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است
من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار
آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .
------------------
نظرات شما عزیزان: